یدالله اکبری: ملاحی، مدیرروستا و آن آقای سرپرست باید جوابگو باشند!
اکبری که طی 17 سال اخیر حضور چشمگیری در سطح اول فوتبال ایران داشته و سالها با پیراهن تیمهای سایپا، استقلال تهران، استقلال اهواز و همچنین پاس همدان به میدان رفته، در حالی در این فصل از سوی کادر فنی تیم پاس همدان جذب نشد که کمتر کسی انتظار آن را داشت.
"یدالله اکبری" هافبک با تجربه فوتبال کشورمان که در فصل جاری هنوز با پیراهن هیچ تیمی به میدان نرفته این روزها حرفهای زیادی برای گفتن دارد.پای صحبت کاپیتان فصل گذشته تیم فوتبال پاس که این روزها دل پردردی از مسئولین و کادر فنی این تیم دارد نشستیم و اکبری نیز در گفت و گوی مفصلی به موارد زیر اشاره کرد. با ما همراه باشید:
مدیر روستا با 600 میلیونی که از پاس گرفته، چه کار اساسی انجام داده است؟
"اصغر مدیر روستا" مربی جوانی است که حتما هم با کسب تجربه می تواند آینده روشنی را برای خود در مربیگری رقم بزند اما او در حال حاضر از تجربه کافی در کار مربیگری برخوردار نیست، با این وجود از جمله گرانترین مربیان فوتبال کشور است و این جای سئوال دارد.
مدیر روستا فصل گذشته تیم را در رده پانزدهم تحویل گرفت و در همین رده پانزدهم هم تحویل داد.
امسال هم می بینیم که تیم حال روز خوشی ندارد و فعلا در رده های انتهایی جدول دست و پا می زند اما نمی دانم چرا مدیرروستا همچنان اصرار دارد که تیمش نه تنها شرایط بحرانی ندارد بلکه شرایطش ایده آل هم هست.
مدیر روستا فصل گذشته تا روزهای انتهایی فصل هم ترکیب اصلی اش را نشناخت، همانطور که حالا هم بعد از 13 هفته هنوز ترکیبش را نشناخته و در هر بازی با ترکیب مختلف به میدان می رود.
او تیم خوبی نبسته و این تیم نمی تواند لیگ را به راحتی به پایان برساند.
واقعا مدیرروستا که طی 2 فصل اخیر 600 میلیون از پاس گرفته برای این تیم چه کار اساسی انجام داده؟ فصل قبل هم اگر خود ما بازیکنان بزرگتر در هفته های آخر تیم را جمع نکرده بودیم شک نکنید که الان پاس در دسته اول بود.
آقایان استخوانبندی تیم را لیگ یکی کردند
عملکرد تیم پاس در فصل نقل و انتقالات خیلی ضعیف بود. بازیکنان بزرگی از این تیم جدا شدند و بازیکنانی که جانشین آنها شدند هرگز از نظر فنی نزدیک به جدا شده ها هم نبودند.
آقایان با عملکرد ضعیفشان در فصل نقل و انتقالات خودشان با دست خودشان استخوانبندی تیم را لیگ یکی کردند و این جای تاسف دارد.
این تیم هیچ بازیکن بزرگی که بتواند در روزهای بحرانی به داد این تیم برسد را ندارد.
می خواهند ناکامیها را بر گردن دشمن فرضی بیندازند
جالب است که کادر فنی و کادر مدیریتی پاس این روزها به دنبال دشمن فرضی هستند تا ناکامیهای خود را به گردن کسانی بیندازند که وجود خارجی ندارند.
مثلا بعد از باخت پرگل به استقلال گفتند برای ما حاشیه سازی کردند. سوال من این است که آیا شما با این تیم و با این بازیکنان کم تجربه و کادر فنی کم تجربه می خواستید از استقلال این همه گل نخورید؟
اگر غیر از این بود که باید به آن فوتبال شک می کردیم. آقای مدیرروستا نصف بیشتر بازیکنان تیم شما حتی بازیکنان استقلال را از نزدیک هم ندیده بودند.
چطور انتظار داشتید شکست سنگین نخورید؟ آیا شکست خوردن شما مقابل استقلال نیاز به حاشیه سازی داشت؟ تعجب من از این است که چرا سردار ملاحی با این همه تجربه ای که دارد... بگذریم.
افتخار انتقال پاس به همدان متعلق به اولیایی است
من تیم پاس را خیلی دوست دارم چون از این تیم و شهر همدان خاطرات فراموش نشدنی دارم.
هیچوقت یادم نمی رود زمانی که پاس از تهران به همدان منتقل شد، با دعوت آقای اولیایی و پورحیدری به پاس پیوستم. خود من بازیکنان زیادی را برای این تیم جذب کردم و در روزهای ابتدایی کار زحمات زیادی برای این تیم کشیدم.
در یک زمین کوچک در یافت آباد تهران تمرین می کردیم و این تیم را سرانجام جمع و جور کردیم. چطور می توانم این تیم را دوست نداشته باشم؟
حداقل این که این تیم را از خیلی از آقایانی که الان در آن مسئولیت دارند بیشتر دوست دارم. افتخار انتقال پاس به همدان متعلق به آقای اولیایی است و مردم همدان هم حتما قدرشناس زحمات اولیایی هستند.
پیروزیهای اتفاقی
درست است که پاس تا کنون 4 برد داشته و 16 امتیاز کسب کرده اما اگر واقع بین باشیم می بینیم که این 16 امتیاز هم در شرایط خاصی کسب شده اند.
اگر هر 4 پیروزی این تیم را کالبد شکافی کنیم به نکات جالبی می رسیم. مثلا مس کرمان در حالی در همدان به پاس باخت که در آن 3 هفته اول لیگ به همه تیمها در داخل و خارج از خانه باخته بود یا بردن تیم ته جدولی پیکان در همدان آن هم با یک گل و در شرایطی که پیکان هم به همه تیمها باخته بود اصلا هنر نبود.
پیروزی خانگی یک بر صفر مقابل صبا آن هم با آن پنالتی دقیقه 98 و یا پیروزی مقابل تراکتور سازی با پاس گلی که دروازه بان این تیم می دهد.
هواداران واقعی پاس قبول کنند که هیچ یک از پیروزیهای پاس از روی برنامه و با فرمولهای فوتبالی نبوده و همه آنها بر حسب اتفاق رقم خورده اما متاسفانه آقایان بدون نگاه کردن به واقعیتها در باد این پیروزیهای اتفاقی خوابیدند تا حالا کارشان به اینجا برسد که به انتهای جدول سقوط کنند.
حرفهای تکراری
متاسفم از اینکه می بینم مدیریت و کادر فنی پاس قبل از هر بازی شعار می دهند که می بریم و می زنیم و چشم در می آوریم، بعد از بازی که معمولا هم می بازند تقصیر را به گردن داور و تماشاگر نما و خبرنگار و بازیکن خودی و زمین کج و... می اندازند. یعنی خودشان هیچ ایرادی ندارند؟
ملاحی، مدیرروستا و آن آقای سرپرست باید جوابگو باشند
متاسفانه باید بگویم که پاسیها شعار گرا شدند. نه به اینکه قبل از فصل نقل و انتقالات شعار می دادند که قرار است خلعتبری را بگیریم، آندو را جذب کنیم، مجتبی جباری را می آوریم، وحید هاشمیان را می خواهیم و... نه به اینکه رفتند یکسری بازیکن از لیگهای پایین تر آوردند که حتی اسم آنها را هم کمتر کسی شنیده بود و این هم که از عملکردشان.
از طرف دیگر بازیکنانی جذب کرده اند با رقمهای نجومی که اصلا برای این تیم بازی نکرده اند و مطمئن باشید که بازی هم نخواهند کرد.
سوال من این است که آیا نمی شد به جای آن بازیکن خارجی گرانقیمت و کم مصرف و بی اثر که تا حالا حتی یک دقیقه هم به میدان نرفته و بازیکنانی که هیچ مشتری در لیگ برتر نداشتند اما با قیمتهای گزاف به استخدام پاس در آمدند و برای جذب این تعداد بازیکن مبالغ گزافی صرف شد می رفتند بازیکن بزرگی مثل خلعتبری یا علی کریمی را می آوردند؟ شاید برای پاس ارزان تر هم در می آمد.
آقایان عوام فریبی تا کی؟ آقای ملاحی، آقای مدیر روستا و آن آقای سرپرست که اسمش را فراموش کردم باید جوابگوی عملکردشان باشند.
"باشگاه" از حالت "باشگاه" خارج شده است
در سال گذشته که آقای اولیایی مدیرعامل باشگاه پاس بود با بودجه حدود 3 میلیارد این تیم هم در فوتبال بازیکنان خوبی را به خدمت گرفته بود و هم رشته های دیگری در باشگاه فعال بود.
مثل تیراندازی با کمان که هم در رده آقایان هم در رده بانوان این تیم عنوانهای قهرمانی در کشور داشت. همچنین در کاراته باز هم در رده آقایان و بانوان که تیم کاراته آقایان پاس قهرمان کشور هم شد.
همینطور در رشته های فوتسال و فوتبال بانوان هم باشگاه تیمداری می کرد اما امسال که بودجه این باشگاه بیشتر از 5 میلیارد شده نه تنها همه رشته ها غیر از فوتبال تعطیل شده، بلکه در فوتبال هم این از وضع تیم بستن و بازیکن گرفتن.
می گفتند من معتادم!
برای سرپرست پاس واقعا متاسفم. این آقا در جمع بازیکنان گفته که من از حراست استعلام گرفتم اون معتادی که میگن یداله اکبریه... آقایان از دروغ گفتن و عوام فریبی هیچ ابائی ندارند و به راحتی آب خوردن دروغ می گویند. برای آقای ملاحی متاسفم که چنین افرادی را دور خود جمع کرده است.
اگر به این تیم شوک وارد نشود، سقوط می کند
اگر مدیران رده بالای استان همدان و به خصوص استاندار همدان یدالله اکبری را که 2 دهه فوتبال حرفه ای بازی کرده و به همه زوایای فوتبال آشناست را قبول دارد و چون سالها برای پاس بازی کرده به عنوان دلسوز این تیم قبول دارد این حرف را از من پذیرا باشد که این تیم به شوک نیاز دارد.
اگر روند تیم همین باشد شک نداشته باشید که تیم پاس در این فصل خدای ناکرده به سرنوشت تیمهای برق شیراز و فجر سپاسی در سالهای قبل دچار خواهد شد و ختم کلام اینکه آقایان مسئول، آقای مهندس پیریائی استاندار محترم همدان، آقای دکتر حاجی بابائی وزیر محترم آموزش و پرورش که از متولیان باشگاه پاس هستید تا دیر نشده به داد پاس برسید.
هوای پاس ابری ابری است و این ها همه به خاطر یکه تازی و تفکرات غیر حرفه ای اطرافیان ملاحی است
همه دلواپس آخر و عاقبت این تیم که آقا یدی گفتند دسته یکی بسته شده است
جدا نمیگم عمو یدی اما چند بازیکن حرفه ای تو تیم بود
به کدام مهره باید دل خوش کرد که رویحرکت فردی ناجی باشه
اون شهباز که رفت و عاقبت به خیر شد مابقی هم که رفتند یه دلشون همدان بود
راستی یادمون نره امسال همه قرارداد ها رو چند ساله بستند
سال دیگه هم بیخ ریشن
البته آقای اکبری هم مثل ما یا خیلی جگر داره یا اینکه فکر آینده نیست.
من مطمئن هستم و برای دیگران به وضوح روشنه که اگر خدای ناکرده زبان من و بقیه دشمنا لال فردا پاس به ذوب آهن اصفهان ببازه قطعا علت باخت این تیم یداله اکبری اعلام میشه و همه تیرا به سمت سیبلی که روش اسم و عکس اکبری درج شده رها میشه.
یداله جان خدا بگم چی کارت کنه صبر کن چند روز بعد مصاحبه کن بذار اگه باختن به سوت داور و بوق تماشاچی و قلم خبرنگارو دوربین عکاس و دهن منتقد و ژول هیئت مدیره و هزار بهانه دیگه اشاره کنن- اینجوری همه چیز تقصیر توئه ها
اون ژول هم منظور پوله
خیال خام پلنگ من بسوی ماه جهیدن بود
وماه را از بلندیش بروی خاک کشیدن بود
پلنگ من دل مغرورم پرید و پنجه به خالی زد
که ماه عشق قشنگش ورای دست رسیدن بود
چه سرنوشت غم انگیزی که کرم کوچک ابریشم
تمام عمر قفس میبافت ولی به فکر پریدن بود
گل شکفته خداحافظ اگرچه لحظه دیدارت
شروع وسوسه ای درمن بنام دیدن و چیدن بود