سر باسکول بروند تا ببینیم چقدر می ارزند
میثم ناصرنژاد
هگمتانه – سرویس ورزش: در فرازی از صحبتهای برخی پیشکسوتان فوتبال استان اشارهای نغز وجود داشت: برخی از فوتبالیستهای تیم پاس حتی 10 میلیون هم نمیارزند!
نکته قابل تأمل و حقیقتی انکارناپذیر است و حتی اگر برخی ملاحضات را کنار گذاشت بیمهاباتر میتوان گفت که بیشتر از اینها هم نمیارزند و موسفیدهای فوتبال استان در اظهار نظر خود رعایت انصاف هم کرده است.
اگرچه هیچ متر و معیار مشخصی برای میزان سنجش ارزیدن فوتبالیست جماعت در ایران وجود ندارد و البته این قشر هم مدعی است که در فوتبال حرفهای باید پول حرفهای بگیرد. اما کدام فوتبال حرفهای؟ کدام پول؟ کشک چی؟ پشم چی؟
فوتبال زوار در رفته ایران فقط فوتبالیستهایی دارد که پول حرفهای میگیرند آن هم در سیستمی که تیمدار است و نه باشگاهدار و تیمداری هم یعنی یک مشت ستاره که همه پول ورودی به باشگاه را باید پای آنها ریخت.
هشدار پیشکسوتان فوتبال استان نکته درستی است، اما چه کسانی در جو کاذب بالا رفتن نرخ فوتبالیستها در فوتبال ایران نقش داشتهاند. تیمی نظیر پاس همین امسال رقمهایی میلیونی را خرج جذب بازیکن از دیگر باشگاهها کرده است. آیا حقیقتاً این بازیکنان که 80 تا بالای 180 میلیون به پایشان ریخته شده، اینقدرها میارزند؟
هر چند این رقم در بین باشگاه های کشور معمول است و به مدیران باشگاه تکلیف شده بود تا کل هزینههای فوتبال کاهش یابد.
فوتبالیست را نمیشود روی ترازو برد و با کشیدن وزنش تصمیم گرفت که او چقدر میارزد. اما میتوان برای خرید به جیب نگاه کرد. جیب که یکی است. همه فوتبال ما دولتی است و جیب همه باشگاهها یکی است.
از ثمرات و نتایج فوتبال دولتی همین است. مدیران دولتی که بودجهای برای خرج کردن دارند برای خرید بهتر و توجیه مدیریت خود و به دست آوردن دل هواداران و چشم و همچشمی با دیگر مدیران آن را پای نفرات مورد نظر خود میریزند.
در تیم پاس 25 بازیکن حضور دارند که برخی از آنها حتی در حد یک تیم فوتبال محلات هم بازی نمی کنند. برخی از خریدها هم به نیمکت نشین محض تبدیل شده اند و هواداران گمان می برند آنها فقط برای پر کردن نیمکت جذب شده اند نه بازی!
یادمان هست سه سال پیش در بدو انتقال پاس به همدان، بحث بومی سازی در برنامه مدیریت باشگاه مطرح شد و این امیدواری را به فوتبالدوستان همدانی داد که با تلاش بیشتر جایگاهی در تیم حرفه ای شهرشان پیدا کنند.
اما شرایط ایجاد شده در سه سال اخیر، استعدادهای فوتبال استان را دلسرد و انگیزه های آنها را سلب کرد تا به همان تیم بومی و محلی خودشان توجه داشته باشند.
مگر چه می شد اگر همین استعدادهای باشگاه های فوتبال همدان به عنوان تیم دوم پاس و یا آماتورهای این باشگاه آموزش حرفهای میدیدند؟
یادت بخیر بگوویچ!!! پیرمرد کروات یکروز هوس کرد گشتی به دور شهر بزند و چشماندازی از زمینهای خاکی داشته باشد. در آن روز بگوویچ در حین دیدن یک مسابقه در زمین خاکی برق به هیجانی رسید که انگار در جام جهانی نشسته است. چند فوتبالیست که به گفته بگوویچ اگر آموزش حرفه ای را ببینند، می توانند از ستاره های فوتبال ایران باشند.
ستاره پروری عجب واژه قشنگی است. اما در فوتبال همدان، همه دلخوشی ها به پاسی ختم می شود که در این سه سال فقط با جذب چنده مهره از بومی های همدان، آنها را به ماکتی برای تمرین مبدل ساخته است. در این بین شاید وحید علی آبادی بیشترین شانس را آورد که در ترکیب قرار گرفت هر چند هنوز هم نمی توان او را مهره ای آینده دار نامید.
ای کاش فوتبال پاس هم، بخشی را به عنوان کمیته استعدادیابی فعال می کرد تا با شناسایی استعدادهای فوتبال باشگاهی استان و محلات، ستاره سازی کند.
فوتبال پاس هم اینک دلخوش چند بازیکن کم تجربه شده که نظیر آنها در استان به وفور پیدا می شود.
مگر فوتبالیستهای همدانی چه اندازه نسبت به بازیکنانی نظیر مکانی، غفوری، بیات، رمضانی، کریمیان، شاه علی دوست و حیدری کم دارند که امروز نباید سهمی در تیم شهرشان داشته باشند.
روزگاری نه چندان دور بازیکنانی نظیر امین سوهانیان، علی احمدی، نوید نوروزی، فخرالدین فلاحت، محسن خدابنده لو و ... بوده و هستند که می توانند سهمی در این تیم داشته باشند.
سوهانیان که در دیدار دوستانه منتخب همدان و پرسپولیس تهران، اشک حمید استیلی را در میانه میدان درآورد و تحسین علی پروین را به همراه داشت.
امروز نظیر این استعدادها به وفور در تیم هایی نظیر تالار وحدت، بهزیستی، شهرداری، استقلال همدان، تختی نهاوند، ذوب و فلزات بهار و حتی تیم های باشگاهی شهر همدان دیده می شود.
بازیکنانی که حتی با حداقل حقوق و مزایا می توانند سرنوشت تیمی را متحول سازند. چرا از امروز به فکر فردا نیستید؟ بومی سازی پروژه یکی دو روزه نیست و باید از هم اکنون برنامه های لازم برای تحقق اهداف آن تدوین شود.
تیم پاس هنوز به لحاظ مالی خودکفا نشده و آویزان اعتبارات دولتی است. آیا این اعتبارات همیشه و با هزینههای هنگفت مشکلات باشگاه پاس را حل خواهد کرد.
تیم پاس امروز اعتبار دارد و شاید با کمی تغییرات مدیریتی ارشد استان، همین اعتبار هم نباشد. قطعاً بومیسازی میتواند کاهش چشمگیر اعتبارات را به دنبال داشته باشد. تا چه زمان می توان به جذب سرباز بازیکن و عقد قرارداد مالی کمتر با آنها به دلیل اجبار در حضور، دلخوش بود.
چرا نباید از تیم هایی نظیر مقاومت سپاسی شیراز، ملوان انزلی، استقلال اهواز، برق شیراز و ... الگو گرفت. تیم هایی که به واسطه استفاده بیشتر از بازیکنان بومی شهر خود، کمترین هزینه را در تیمداری دارند.
آقای مدیر عامل تا چه زمان می تواند هزینه های دولتی را برای جذب بازیکنان صرف کند در حالی که همین استعدادهای فوتبال استان تشنه حضور و درخشش در لیگ برتر هستند. استعدادهایی که مملو از انرژی فقط به دنبال اثبات توانایی خود در فوتبال هستند و حق آنهاست که از این فرصت به دست آمده بهره مند باشند.
و این را بگویم که هیچکس بخیل نیست. در فوتبالی که به درآمدزایی برسد و کسی از جیب خودش بخواهد پای ستاره خوش خط و خالی پول بریزد اعتراض وجود نخواهد داشت. اتفاقی که در تمام دنیا میافتد.
آنجا ستارهها چند میلیارد میگیرند چون امکان بازگشت چنین پولی فراهم است و بازیکنان ابزار تجارتند. اما اینجا چه؟ همان دولتی که به کارمند تحصیلکردهاش ماهی چند صدهزار تومان میپردازد چرا باید چند ده برابر این پول را به فوتبالیستی بدهد که حالا هیچکس هم نمیتواند توقعات بیپایانش را پاسخگو باشد؟ سر رشته کار در دست خود اعضای مجمع باشگاه پاس است اگر بخواهند به فوتبالیست جماعت همانقدر میدهند که میارزند.