بارها گفته شد که تیمهای ملی نباید در راه آمادهسازی خود تن به هر بازی تدارکاتی بدهند و با تیمهای کوچک مصاف دهند اما این خواسته هرگز از سوی متولیان تیم ملی جدی گرفته نشده است و همچنان شاهد برگزاری بازیهایی میان تیم ملی کشورمان و باشگاههای کوچک اروپایی هستیم. انتقادهای بسیاری به برگزاری این نوع بازیها میشود اما فدراسیون فوتبال هر بار به بهانه اینکه حریف بهتری یافت نمیشود پاسخ انتقادها را میدهد و خود را بیتقصیر جلوه میدهد.
چند وقتی هست که تیم ملی در اتریش اردو زده، اردویی که با انتقادهای بسیاری همراه بود و به مجرد آنکه ملیپوشان در این کشور مستقر شدند اخبار متفاوتی از کمبود امکانات محل زندگی ملی پوشان به گوش رسید. بازیهای تدارکاتی هم که هیچ تعریفی نداشت و همچون گذشته تیم ایران با تیمهایی بازی کرد که در سطح قاره اروپا قدرت آنچنانی ندارد. شاید نام واشاش و ستاره سرخ بلگراد خیلی دهان پر کن باشد اما واقعیت این است که این دو تیم سالها است در عرصه فوتبال اروپا نتوانستند به توفیقی دست یابند و وضعیت کنونیشان به اندازهای تنزل یافته که از آنها به عنوان تیمهای درجه 3 یاد میشود. با این حال فدراسیون فوتبال خیلی سعی کرد این بازیها را بزرگ جلوه بدهد اما در همین بین برگزاری یک بازی دوستانه میان پاس همدان و یکی از پرافتخارترین تیم های قاره اروپا همه نقشههای آنها را برهم زد! وقتی پاس مقابل گالاتاسرای قرار گرفت این سوال میان اهالی فوتبال به وجود آمد که چگونه پاس همدان میتواند با یکی از بهترینهای قاره اروپا بازی تدارکاتی برگزار کند (آن هم با تیم اصلیاش) اما تیم ملی فوتبال ایران قادر نیست با تیمهایی از این دست مصاف بدهد؟ البته پاسخ روشن است و این به ضعف نداشتن برنامه مشخص در اتاق کار متولیان تیم ملی مربوط میشود. چرا که اگر جز این بود امروز تیم ملی ایران مجبور نمیشد با تیمهایی بازی کند که سالها است اعتبار گذشته خود را در سطح قاره از کف دادهاند. نبود برنامهریزی تا جایی پیشرفت کرده است که در آستانه بازی با لاتزیو، افشین قطبی نمیدانست با کدام تیم روبرو خواهد شد و آیا لاتزیو با بازیکنان اصلیاش گام به این میدان خواهد گذاشت یا خیر؟! شاید هم هدف فقط برگزاری بازی تدارکاتی است و متولیان تیم ملی هیچ توجهی به اینکه با چه تیمی و با چه کیفیتی روبرو میشوند، ندارند و قبل از اینکه مقابل چنین تیمهایی قرار بگیرند شروطی برای اینکه حتما با تیم اصلیشان بازی کنند نمیگذارند. بازی تدارکاتی پاس – گالاتاسرای ما را به این نتیجه میرساند که اگر بخواهیم میتوانیم بازیهایی در خور شأن فوتبالمان برگزار کنیم. شأن فوتبال ایران این نیست که مقابل تیم های باشگاهی آن هم با شرایطی که امروز در این تیمها میبینیم روبرو شوند. واشاش و ستاره سرخ بلگراد کجای فوتبال اروپا قرار دارند؟ و گالاتاسرای کجای فوتبال قاره است که با یکی از ضعیفترین تیم های فصل قبل لیگ فوتبال ایران مصاف میدهد؟ کسی نمیتواند منکر این شود که هیچ کار کارشناسی در برگزاری اردوها و بازیهای تدارکاتی تیم ملی نمیشود. ترس از این است که تیم ملی فوتبال ایران با تفکراتی که در پس خود دارد در آینده با تیمهایی بازی کند که از ستاره سرخ بلگراد و واشاش هم ضعیفتر باشند. آیا بهتر نیست سازمان ورزش برنامهریزی برای آمادهسازی تیم ملی فوتبال ایران را به دست گروهی بسپارد که در این زمینه از تخصص لازم برخوردار بوده و روابط قویتری با تیم های خارجی داشته باشند؟ مثال سادهای میآوریم، امروز اگر کریم ملاحی، مدیرعامل باشگاه پاس همدان رییس فدراسیون فوتبال ایران بود تیم ملی کشورمان با کدام تیم بازی میکرد؟ آیا اساسا او تن به برگزاری بازیهای باشگاهی میداد؟! |