دعوت از چاره اندیش ها به ویترین خرد جمعی؛
مشورت گرفتن برای عمل نکردن! 
   
باز هم به نظر می‌رسد که سر و کله «خردجمعی» در پاس پیدا شده است؛ همانکه هر بار با طنابش به چاه رفتیم نتوانستیم دست پر برگردیم.      
باشگاه پاس در مقطع مدیریت کاظم اولیایی از این شیوه استفاده کرد و هنوز چند روز از نشست هم اندیشی نگذشته بود که همگان متوجه شدند این نشست، محفل نمادین و پیشتر به ضیافت و میهمانی شباهت داشته است.

اما تغییرات در باشگاه هم گویا تأثیری نداشته و معلوم نیست این شیوه اولیائیسم، بر چه اساسی تا به اینجا پایدار مانده است.  

بازماندگان مدیریت قبلی همچنان در باشگاه فعالیت دارند و با توجه به اصطکاک‌های پیش آمده بین تشکیلات قبلی و فعلی، این احتمال را می دهد که برجای مانده ها، اوضاع را به سمت و سوی اهداف خود پیش ببرند.  

مسأله‌ای که گویا از دید مدیرعامل فعلی باشگاه به دور است یا اینکه هنوز اختیار عمل تام برای خروج از این وضعیت را ندارد. 

حتی برخی از افرادی که هم اکنون روی کار آمده اند، نشانی از تحول را نداشته‌اند و همان برنامه و ساز و کارهای گذشته پیش می‌رود.  

تنها تغییرات گسترده در کانون هواداران بوده که سید علی حسنی رئیس جدید کانون درصدد است تا وضعیت را دستخوش تغییرات تحول گرایانه و در مسیر سالم سازی و پاک سازی اوضاع نابسامان گذشته کند. 

آیا اینکه هر روز در این باشگاه دور هم جمع شوند و گل بگویند و گل بشنوند و برنامه‌ها را سبک و سنگین ‌کنند و بالاخره همین روال عادی گذشته را پیش ببرند، نتیجه همان تغییر و تحولات است که همگان امیدوار به دگرگونی داشتند. 

چاره اندیشان زیادی برای مشورت به باشگاه پاس فراخوانده شده‌اند. افرادی که قطعاً رأی و نظرشان می‌تواند برای فوتبال پاس مهم باشد. قصد نام بردن نداریم، اما آدم های کوچکی در فوتبال همدان نیستند. آنها سرد و گرم چشیده‌اند و در بطن فوتبال بوده‌اند.  

در این قسمت ماجرا کسی شک ندارد. حتی اگر کارنامه و عملکرد این گروه طی سال‌ها دندانگیر نبود، در توانایی‌شان در مشاوره دادن حرف و حدیثی وجود ندارد، اما این مشاوره‌ها به کار گرفته می‌شود و محصول خردجمعی ثمره قابل توجهی برای فوتبال پاس داشته است؟  

شأن و جایگاه آنها اینگونه می‌طلبد که اگر حرفشان را خریدار هستیم پای نظرشان بنشینیم وگرنه قید همفکری با آنها را بزنیم. سال اول در انتخاب تشکیلات باشگاه هم اتفاق مشابهی افتاد. این نام‌های آشنا را فرا خواندند و پای صحبت‌شان نشستند، همه افراد با سابقه که در دسترس باشگاه و کاظم اولیایی بودند.  

آنها تجربه فوق را از سر گذرانده و می‌توانستند راهنمای مؤثری در انتخاب باشند. اتفاقاً این گروه به یک جمع‌بندی قطعی و روشن رسیدند و متفق‌القول اعلام کردند که با جان و دل برای موفقیت تیم تلاش می کنند. 

آنها هنوز پایشان را از باشگاه بیرون نگذاشته بودند که مقامات پاس، تشکیلات از قبل تعیین شده خود را اعلام کردند. 

اسم این حرکت چیزی غیر از سنگ روی یخ کردن است؟ آیا باز هم قرار است که این سناریو تکرار شود؟ شاید هم آنها را دعوت می‌کنند تا دقیقاً عکس نظرشان را در دستور کار قرار دهند. شأن و منزلت این افراد شأن و منزلت کل فوتبال است. تجربه ثابت کرده که انتخاب‌هایی در این سطح به عواملی جدا از نظرهای کارشناسانه بستگی دارد.  

مسؤولان تصمیم ساز و تصمیم گیرنده در باشگاه پاس خودشان تکلیف خودشان را می‌‌دانند و آنچه نظر و عقیده خودشان است را عملی می‌کنند. در این پرونده هم شاید وسط نکشیدن پای این چاره اندیشان نسخه بهتری باشد؛ چرا که در صورت تضاد آرا انداختن حرف آنها به زمین وجهه مناسبی نخواهد داشت. خود این ها اگر مرتبه قبل درس عبرت گرفته باشند، درخواست بعدی باشگاه را رد خواهند کرد.